۱۳۹۱ شهریور ۳, جمعه

گفتگوی دو مرد ایرانی در تاکسی درباره باکرگی (یکی آزادی خواه و دیگری سنتی)


گفتگوی دو مرد ایرانی در تاکسی درباره باکرگی (یکی آزادی خواه و دیگری سنتی)

بابک (مرد آزادی خواه)
علی (مرد مذهبی و سنتی)

در صندلی جلو یک دختر شیک نشسته و با موبایل در حال گپ زدن با دوست پسر خود است.
بابک و علی در تاکسی نشسته اند و طی مسیر می کنند، علی که مردی مذهبی است در صندلی عقب کنار پنجره نشسته است و بابک در وسط و کنار او هم پیرمردی نشسته است.
دختر در میانه مسیر پیاده می شود و کرایه تاکسی را پرداخت می کند و می رود.
علی با غر و لند می گوید : شرم و حیا هم خوب چیزیست، دختره خجالت نمیکشه، هر و کرش اینجا را برداشته، ، معلوم نیست بغل کی میخواد بره ،بیچاره خانوادش
بابک رو می کند به علی و می گوید : آقا درست صحبت کن، به تو چه که اون چی می کنه؟
علی : آقا شما دیگه نمیخواد از یه دختر هرزه دفاع کنی، مگه غیرت نداری؟ اینا از همون دخترا هستن که میرن سکس می کنند و بعد میان بکارتشان را ترمیم می کنند.
بابک : بازم به تو ربطی نداری، هر انسانی حق داره به خواسته ها و نیازهاش رسیدگی کنه، سکسم یک حقه، اصلن می دونی چیه، گور پدر این مردم، آدم خانواده خودشو اذیت کنه برای دیگران؟
علی : بابا ایول تو دیگه آخرشی، هه ها ها ... همین شما ها هستین که تمام ارزش ها را لگد مال کرده اید و بی ناموسی و بی غیرتی و رواج دادین.
پیرمرد کناری : عزیزان جر و بحث نکنین، دنیا ارزش نداره
بابک : پدر جان دنیا کجاش ارزش نداره! خیلی هم با ارزشه، اگر آزادی باشه و مردم حقوق خودشونو بشناسن، اگر ناموس یعنی این که خودم آزاد باشم ولی خواهر و مادر و خانوادم را اسیر کنم و آزار بدم، من بی ناموسم، این ناموس را نمیخوام.
علی : آقا خفه میشی یا نه؟
بابک : هوی خودت خفه شو مرتیکه عوضی
در این قسمت کمی درگیری بین اینها رخ می دهد و صد متر جلوتر، راننده تاکسی نگه می دارد، از ماشین پیاده می شود و به سمت درب عقب ماشین می رود، درب را باز می کند و به علی می گوید:
آقا شما اول جر و بحث راه انداختین، پس پیاده بشین، حال و حوصله دعوا نداریم، بفرما آقا بفرما آقا...

بله یا بلا؟


بله یا بلا؟

در ازدواج سنتی یک بله می گویید که یک عمر بلای جان شما می شود.

واقعن بیشتر طلاق های ناراحت کننده و پوچ که در ایران مشاهده می شود نتیجه همین ازدواج های سنتی است. (یازده هزار طلاق در هر ماه در ایران اتفاق می افتد)
ازدواج های سنتی در ایران به چند سبب کاملن نادرست، خطرناک و مخرب هستند:

1- هدف زن و مرد، رسیدن به سکس است چون نیازهای جنسی بسیار قوی هستند و جامعه، سکس را با ازدواج پیوند داده است. کسانی که با انگیزه رسیدن به سکس ازدواج می کنند در سلامت عقلانی و روانی قرار ندارند و به عبارتی کور و کر شده اند که تن به این قوانین سخت و غیر منطقی ازدواج می دهند.

2 - افراد به سبب تقلید و فشار از طرف خانواده های خود و یا تحریک اطرافیان، اقدام به ازدواج می کنند.

3 - افراد با انگیزه دور شدن و به عبارتی فرار از خانواده و یا اطرافیان خود تن به ازدواج می دهند در حالی که از چاله به چاه می افتند.

4 - افراد، خیالات و آرزوهایی دارند که فکر می کنند با ازدواج به آنها می رسند و این در حالیست که بیشتر مردم در جامعه ایران، رفاه و ثروت کافی ندارند و زیر خط فقر هستند و با ازدواج همه چیز بدتر هم می شود. بعد از ازدواج توقعات بالا می رود و یا دارای فرزند می شوند، نبود امنیت شغلی، افسردگی شاید موجب اعتیاد هم بشود.

5 - یکی دیگر از مصیبت های بعد از ازدواج، مشکلات جنسی و نارسایی یکی از طرفین است. زن و مردی که می خواهند با همدیگر ازدواج کنند، قبل از ازدواج با همدیگر سکس نداشته اند و شناختی از توانایی های جنسی همدیگر ندارند و همینطور چشم و گوش بسته تن به ازدواج داده اند و بعد از ازدواج تازه می فهمند که همسرشان ضعف جنسی دارد و نمی تواند آنها را ارضا کند و از اینجاست که مشکلات و اختلافات بوجود می آید.

6 - ازدواج سنتی یعنی مالکیت بر وجود دیگری، یعنی زن و مرد مالک همدیگر می شوند و این بدترین چیزیست که برای یک انسان ممکن است وجود داشته باشد. بعد از ازدواج، خواه ناخواه همدیگر را کنترل و جاسوسی می کنند، تعصبات ممکن است پررنگ تر شود و حسادت ها شعله ور شوند. دیگر از آزادی حقیقی، خبری نیست و این دو زندانبان همدیگر شده اند.

7 - قوانین سخت و آزار دهنده، زن ستیزی

پایه یک ازدواج سنتی و دینی چیزی جز نادانی و سادگی نیست.

افول ازدواج سنتی و آغاز عصر جدید ارتباطات


افول ازدواج سنتی و آغاز عصر جدید ارتباطات

منبع آمار (رادیو زمانه) : در سه ماهه نخست سال ۱۳۹۱ در ايران، بیش از ۳۴ هزار مورد طلاق ثبت شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، علی‌اکبر محزون، مدير کل دفتر اطلاعات آمار جمعيتی سازمان ثبت احوال، ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ به خبرگزاری مهر گفت: "۲۹ هزار و ۲۹۹ مورد طلاق در شهرها و پنج هزار و ۴۶۰ مورد نيز در روستاها ثبت شده است."

به گفته کارشناسان "مشکلات جنسی، اعتياد، بيکاری و درآمد پايين" علت اصلی درخواست‌های طلاق در دادگاه‌ها است.

محزون افزود: "در هر ماه ۱۱ هزار و ۵۸۶ طلاق و در هر شبانه روز ۳۸۲ مورد طلاق و همچنين در هر ساعت نيز به طور متوسط ۱۶ طلاق در کشور به ثبت رسيده است."
                                    ..........................................
بله درست شنیدید، یازده هزار طلاق در هر ماه، در ایران اتفاق می افتد.
و این در حالیست که خیلی از زوج ها به سختی همدیگر را تحمل می کنند و در مشکلات خود را پنهان کرده اند و به اجبار با همدیگر زندگی می کنند و از این موضوع رنج می کشند.

اگر خوب نگاه کنیم می بینیم که دیگر دوران (ازدواج سنتی) با آن قوانین سخت، به سر رسیده است و بهترین جایگزین برای آن، دوستی است که از آن به (ازدواج مدرن) نام می بریم.
در دوستی بین زن و مرد، اختیار وجود دارد و تا زمانی که با هم تفاهم دارند به زندگی ادامه می دهند و نیازهای همدیگر را برآورده می سازند و هر موقع هم نخواستند، براحتی به این رابطه پایان می دهند و مشکلات و ناراحتی های طلاق را هم ندارند.
در دنیای امروز و با وجود 7 میلیارد جمعیت کره زمین، داشتن فرزند نه تنها لازم نیست بلکه بشر با کمبود رفاه، مسکن، منابع، آب، آلودگی و ... مواجه است.
براستی افزایش جمعیت جز نادانی و مصیبت هیچ نتیجه دیگری ندارد.
اگر در ازدواج مدرن (دوستی) زن و مرد بخواهند بچه داشته باشند، بهتر است که از یک کودک بی سرپرست محافظت کنند تا اینکه خودشان اقدام به باوری کنند، اینگونه هم کمکی به بهبود جامعه کرده اند و هم از افزایش جمعیت جلوگیری کرده اند گرچه باز هم این حق را دارند که دارای فرزند باشند.
ازدواج سنتی چیزی نیست جز بردگی، یعنی دو نفر با قوانین سخت به همدیگر متصل می شوند که جدایی آنها هم مشکل است. در ازدواج سنتی بویژه در کشورهای زن ستیز مانند ایران، قوانین بر علیه زنان است و آنانرا در محدودیت در قرار می دهد.
هر طور که فکرش را بکنید می بینید که ازدواج مدرن (دوستی) از (ازدواج سنتی) بهتر است.
در ازدواج سنتی شما خود را در برابر یک فشار و راه طولانی می بینید که با هر نوع کمبودی باید بسازید و دم برنیاورید ولی در ازدواج مدرن (دوستی) شما هر لحظه اختیار دارید و آزادی همراه شماست.
در دنیای امروز، زنان هم به استقلال رسیده اند و کار می کنند و دیگر نمی خواهند تا مورد تبعیض و زورگویی قرار بگیرند و می خواهند با آزادی و انتخاب زندگی کنند.

۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

دخمه طاعون


دخمه طاعون

ببندید در آن شهر را که سینه های مرمرین زنانش پیدا نیست.

بشکنید فانوس ها را در آن شهری که پیکر مردانش، روایتگر تعصب است.

خاموش کنید خورشید را در آن شهری که باکره ها آینه گردان نجابت اند.

بگریزید از آن شهر که غنچه ها نمی شکفند و هیچ بادی بشارت دهنده بهار نیست.

بگریزید از این شهر پست، شهر جذام، دخمه طاعون، که اینجا همه از هم گریزانند.

دور شوید... دور

تا هوای جهل و خرافات، ریه های زندگی را مسموم نکند.

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

مهم ترین چیز جان و زندگی است


مهم ترین چیز جان و زندگی است

وقتی کسی مُرد، دیگر گریه زاری فایده ای ندارد. دیگر فایده ای ندارد که سنگ گورش از طلا باشد یا خشت.
نگاه کنید ببینید که چگونه زندگی کرد و چقدر به خواسته هایش رسید. ببینید که آیا نیازهایش در زندگی تامین شد یا نه؟


یک پدر و مادر تعصبی، دخترشان مرده است، نوحه هایی می خوانند و یا حرف هایی می زنند که آدم را بیشتر متنفر می کند تا اندوهگین، حرکات عجیب انجام می دهند، خاک بر سر می ریزند، نعره می زنند، چند ماه سیاه می پوشند...
تا وقتی که آن دختر زنده بود، به نیازهای انسانیش توجهی نداشتند، آزادی او را سرکوب می کردند، حجاب اجباری، باکرگی، حتا چند بار او را کتک زده بودند، اصلن او را انسانی مستقل و دارای حقوق نمی دانستند، حالا که مرده، یکسره چرت و پرت می گویند، کسی نداند فکر می کند که اینها بهترین پدر و مادرهای دنیا هستند!
و مشابه این برای دیگر اعضای خانواده مانند برادر و یا حتا خواهر هم وجود دارد.
تمام این بازی هایی که می خواهید بعد از مرگ دربیاورید، باید در زمان زنده بودن انجام می دادید، باید تا زمانی که نفس می کشید به او توجه می کردید و آزادی او را محترم می شمردید، تا ناکام و محروم از دنیا نرود.
چطور این دختر تا زمانی که زنده بود، حرکات و رفتارش را یکسره باعث ننگ و یا بی آبرویی می دانستید ولی حالا خیمه شب بازی درمیاورید که واویلا و وااسفا... یکپارچه معدن مهر و محبت شده اید و دسته های گل و مراسم و هفتم و چهلم و سالمرگ و فلان و فلان.... اینها همه بیهوده است، او مرده است بدون اینکه زندگی کند.

انسان یکبار بدنیا می آید و یکبار می میرد


انسان یکبار بدنیا می آید و یکبار می میرد

ما فقط یکبار زنده ایم
واقعن خنده دار و مزخرف است که ما در این زندگی از ابتدایی ترین حقوق خود مانند سکس، خود را محروم کنیم و یا دیگران را در محدودیت قرار دهیم.
معلوم نیست پایمان در چاله ای بلغزد و سر

نگون شویم!
معلوم نیست هنگامی که در خواب هستیم، یکدفعه سقف خانه بر سرمان خراب شود!
معلوم نیست یک غذایی بخوریم و مسموم شویم و تمام!
معلوم نیست یکباره سکته کنیم و خلاص!
معلوم نیست....
معلوم نیست یک ماشین بیاید و صاف صاف ما را نقش زمین کند!
معلوم نیست یک بمبی بترکد و ما را صد تیکه کند!
به گفته خیام: باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی
این تن ما باید همه جور بیماری و درد و کمبود را تحمل کند ولی این حق را نداشته باشد که برای خود تصمیم بگیرد و از لذت ها استفاده کند؟
حالا شما ببینید که این زندگی که همه چیز ماست را با چه خرافاتی می خواهیم سر کنیم:
قبل از ازدواج سکس نکن! احساسات خود را نشان نده! رقص و بدن نمایی پیش دیگران جلف است! حجاب ! عزاداری دینی! روزه! نماز! باکرگی و هزار کوفت و زهرمار دیگر.....
براستی که این زندگی چیزی جز جهنم نیست.

۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

سوسیالیسم به زبان ساده - به مناسبت زلزله آذربایجان+تصاویر


سوسیالیسم به زبان ساده

سوسیالیسم و زندگی اجتماعی یعنی همین.
 آنارشیست ها هم همین را می گویند
یعنی مردم خودشان می توانند با همکاری همدیگر خود را اداره کنند. یعنی بدون دولت هم می توان به خوبی زندگی کرد و نیازها را برطرف کرد.
 چند روز پیش در آذربایجان زلزله 6 ریشتری رخ داد که به گفته کارشناسان نباید کسی کشته می شد ولی به دلیل خانه های سست و غیر مقاوم، تعداد زیادی کشته و مجروح شدند.
اما دولت نه تنها هیچ کمکی نکرد، بلکه اطلاع رسانی هم نکرد و ریسس جمهور بی توجه به مکه رفت.
در این موقعیت حساس که زلزله زدگان نیاز شدید به کمک و آذوقه و لوازم دارند، مردم ایران که به دولت اطمینان نداشتند، یکپارچه اطلاع رسانی کردند و تعداد زیادی از مردم خون دادند و گروه های محلی درست کرده اند و با کمک های نقدی و جنسی، راهی آذربایجان شدند و یا به گروه هایی که در آذربایجان می شناسند، پول دادند تا آنها سریعتر اقدام به کمک رسانی کنند.
پس ما می توانیم.

۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

محاکمه خدا - به یاد زلزله زدگان آذربایجان


اگر انسان بخواهد خرافی بودن و دروغ بودن دین و  خدا را بفهمد بسیار ساده است:

1 - چرا همیشه این پول و قدرت است که پیروز است؟
2 - چرا این خدا هیچوقت در طول تاریخ از ضعیفان محافظت نکرده است؟
3 - چرا اینهمه امام و امامزاده هیچ کمکی به ستمدیدگان نکردند و دعاهای آنان بی اثر است؟
4 - چرا هیچوقت این خدای قادر و متعال نتوانسته یک فردی که دست یا پایش قطع شده را شفا بدهد؟
5 - چرا همه شادی ها مانند رقص و جشن و سکس و شادی بنا به گفته ادیان حرام است ولی همه عزاداری ها و مصیبت ها حلال است.
6 - چرا هیچکس معجزه ندیده است و آنچه از معجزات گفته شده فقط در کتاب ها و خیالات است.
7 - چرا وقتی کسی  را در 5 متر زیر زمین دفن می کنیم، باز می گوییم که آنجا بهشتی هست که رودهای عسل و شیر در آنجا جاریست؟
8 - اگر این خدا مهربان و بخشنده است چرا اینهمه زندگی را سخت کرده؟
9 - چرا یک نفر به نان شب محتاج و یکی دیگر صد ها هکتار زمین و ثروت دارد؟
10 - این چه خدای حسود، کینه توز و ضعیف است که می گوید همه چیز به امر اوست ولی نمی تواند خوشبختی را به آفریدگانش بدهد؟
11 - به گفته سارتر، این چه خداییست که در موقع نیاز آدمی یا سکوت می کند و یا تشریف حضور ندارد؟
12 - آیا یک سگ یا اسب، خاصیتش از این خدای خیالی بیشتر نیست؟
13 - چرا این خدا ده ها نوع دین درست کرده که همه با هم اختلاف دارند و با همدیگر می جنگند؟
14 - چرا بزرگترین جنگ ها و خون ها بین ادیان بوده است، اسلام، مسیحیت، یهودیت؟
15 - چرا در کتاب های دینی پر است از داستان ها و چیزهایی که بروشنی جزو خرافات هستند؟
16 - چرا این خدا دو آدم و حوا بصورت جداگانه نیافرید تا هابیل و قابیل مجبور به تجاوز به خواهران خود نشوند؟ در نتیجه تجاوز و حرامزادگی از همین خدا و آدم و حوا بود؟
17 - اگر این خدای ادیان، ضعیف و بیمار و ویرانگر نبود، نمی گفت که مرا بپرستید و برای من قربانی کنید و دولا راست بشوید؟
18 - اگر این خدا قادر و توانا و دانا است، چرا یک دنیای بد و پر از جنایت و زلزله و طوفان و حوادث ساخت؟ چرا ناقص است؟ چرا اینهمه شکنجه؟
20 - چرا همیشه علم و دانش برای بشر راهگشا بوده است و نه خدا و ادیان؟
و پرسش های بسیار دیگری که به یک کتاب بزرگ نیازمند است، و دین گرایان نمی توانند به آنها جواب دهند مگر اینکه بخواهند به عبارتی (ماله کشی) کنند و حقایق را بپوشانند.
نکته : برای اینکه بدانید جهان چگونه بوجود آمده، دلایل علمی وجود دارد که می توانید آنها را مطالعه کنید.

۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

آی مردم دنیا - زلزله آذربایجان و بی توجهی مسیولین و رسانه ها


زلزله آذربایجان

و بی توجهی مسیولین و رسانه ها

Earthquake in Iran
and No Help from government

آهای مردم دنیا بدانید اینجا زلزله شده است
های مردم دنیا بدانید، رییس جمهور ما بی توجه به این فاجعه به حج رفته است تا ثواب ببرد.
آی مردم دنیا اینجا چند هزار نفر کشته و مجروح شده اند، در تلویزیون ایران خبری نیست.
آی مردم دنیا، اینجا مردم زیر آوار مانده اند، روزنامه ها چیزی نمی نویسند.
آی مردم دنیا، چند روز دیگر قرار است ایران را کشوری پیشرفته معرفی کنند.
آی مردم دنیا اینجا جنایت رخ داده است و مسلمانان هنوز برای 1400 سال پیش عزاداری می کنند.
آی مردم دنیا بدانید، جمعه آینده روز قدس است.
آی مردم دنیا، اینجا روستا ها گورهای دسته جمعی اند که به تکانی بندند.
آی مردم دنیا بشنوید، ببینید، اینجا ایران است، اینجا آذربایجان است.
خدا مرده است.

۱۳۹۱ مرداد ۲۲, یکشنبه

پس کجاست این خدایتان؟ زلزله آذربایجان، مرداد 1391


پس کجاست این خدایتان؟

در زلزله دیروز(21 مرداد 1391)  آذربایجان 250 نفر کشته و 2000 نفر زخمی شده اند، کسانی که می توانند کمک کنند و یا خون بدهند.

مگر نمی گویید که خدا مالک همه چیز است؟
مگر نمی گویید که زلزله و طوفان و مرگ از خداست؟
مگر نمی گویید هر چه پیش می آید از اوست؟
مگر نمی گویید انا لله و انا الیه راجعون؟
پس این شیون و زاری چیست؟
چرا به حکم خدا اعتراض دارید؟
پس چرا ساختمان های محکم آسیب نمی بینند؟
پس چرا همیشه فقرا کشته می شوند؟
پس این خدای مهربان و بی خاصیت شما چرا هیچگاه پیدایش نیست؟
ننگ بر این خدای خرافی و خیالی.
خدا دروغ است.
همیشه دروغ بوده است.
خدا همان انسانیست که خون می دهد.
خدا همان ساختمان ضد زلزله است.

۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

پیام مدونا به تمام انسان ها - از برهنگی نترسید


از برهنگی نترسید
پیام مدونا به تمام انسان ها

مدونا ستاره بزرگ هالیوودی، در کنسرتی که  بتازگی در ترکیه داشت، به طور ناگهانی برهنه شد و پیام روشن خود را به تمام انسان ها رساند و یکبار دیگر طرفداران خود را در تمام جهان شگفت زده کرد. این در حالیست که در کنسرت ها و کشوری مانند ترکیه محدودیت هایی برای برهنگی هست.
او بر روی بدن خود نوشته بود، از برهنگی نترسید No Fear
مدونا از پیشگامان آزادی بدن است و همیشه  تاثیر گذار بوده است.
کلیپ کوتاهی از این کنسرت را می توانید از لینک زیر در یوتوب ببینید
http://www.youtube.com/watch?v=KYzD8hDdm8g

۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

فقط می خواهند به زنان زور بگویند، پس این بدن برهنه مردان چیست؟


فقط می خواهند به زنان زور بگویند؟
تصویر را در حالت تمام صفحه ببینید.

می گویند برهنگی نباشد، بدن نمایی ممنوع است، لباس چسبان نپوشید، برجستگی ها معلوم نشود، پس اینها چیست که از صدا و سیمای ایران و سایت های خبری پخش می شود؟
مردان کشتی گیر و وزنه بردار و شناگر و ... همگی بدن نمایی می کنند، آلت تناسلیشان مشخص است، سینه و ران و همه چیزشان مشخص است، پس چرا فریاد واویلتا بر نمی دارید؟
پس چرا اینها ایرادی ندارد؟
پس چرا اینها تحریک آمیز نیست؟
هاااااان؟
مگر بدن یک زن با همین فرم چه مقدار فرق دارد با یک مرد؟

۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

فرهنگ پنهان کاری



فرهنگ پنهان کاری

ماه رمضان است به ظاهر کسی چیزی نمی خورد، اما مردم شهر بهتر می دانند که کسی روزه نیست.

اینجا ایرانست کشوری که به ورطه پنهان کاری و ریاکاری کشیده شده است.
همه کار می کنند ولی در پنهانی!
کشوری اسلامی که مسلمانانش به هیچکدام ا

ز اصول دینشان پایبند نیستند اما همچنان خود را مسلمان می دانند،
مسلمانیشان همان یا ابلفرض گفتن است و فحش های رکیکی است که به هر مناسبتی به همدیگر حواله می کنند.
مصرف مشروبات بالاست، اما پنهانی، در خیابان که آنها را ببینی اصلن نمی توانی بفهمی، از بس که ریاکارند.
دختران ساده و چادری را می بینی و پیش خود می گویی: ای بابا عجب امل هایی پیدا می شوند! ولی وقتی می فهمی همین آدم امل دو تا دوست پسر دارد، مثل چوب خشکت می زند.
شاید سال هاست که فلان فامیل متاهل را می شناسی و او را آدمی سر به زیر می دانی ولی وقتی می فهمی با یکی دیگر هم رابطه دارد، انگشت در دهان می مانی!
زد و بند در اداره ها و اختلاس و رشوه فراوان است، هر چیزی را می توانی بخری، هر چیزی، مدرک، دکترا، لیسانس...
اینجا همه سکس می خواهند ولی بر بکارت اصراردارند، حتا یک آنگولایی هم به این موضوع می خندد.
هیچکس احساس خود را نشان نمی دهد، عاشق پشت سر حرف زدن و تخریب همدیگرند و این در حالییست که در مقابلت ساکتند.
همه چیز آدم ها اینجا پنهان کاری است، یک بالماسکه بزرگ در جامعه ما جریان دارد که مردمش در ان گم شده اند.

۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

اگر حجاب عفاف است چرا برای مردان نباشد؟


اگر حجاب عفاف است چرا برای مردان نباشد؟
اگرنمایاندن بدن شرم است چرا برای مردان نباشد؟
اگر باکرگی خوب است چرا برای مردان نباشد؟